جدول جو
جدول جو

معنی گرم افتادن

گرم افتادن
بجد مشغول شدن بکاری: بار دیگر باز گرم افتادم اندر کار او باز نشکیبم همی یک ساعت از دیدار او. (معزی)
فرهنگ لغت هوشیار