جدول جو
جدول جو

معنی گرفته زدن

گرفته زدن
نیزه زدن طعن زدن: زمهرم مکش سوی پیکار خویش گرفته مزن بر گرفتار خویش. (نظامی)، سرزنش کردن ملامت کردن، لاف زدن گزاف گفتن
فرهنگ لغت هوشیار