معنی گردن خاریدن
- گردن خاریدن
- خارش دادن گردن، عذر آوردن بهانه آوردن: زتیغی کان چنان گردن گذارد چه خارد خصم اگر گردن نخارد ک (نظامی)، تحیر نمودن اظهار تعجب کردن: گره تا میتوانی باز کن از کار محتاجان چو بیکاران بناخن گردن خود را مخار اینجا (صائب)، تحریک کردن: با خود مرا بخشم میارای چرخ، گردن مخار ضیغم غضبان را. (قاآنی)خارش دادن گردن، عذر آوردن بهانه آوردن: زتیغی کان چنان گردن گذارد چه خارد خصم اگر گردن نخارد ک (نظامی)، تحیر نمودن اظهار تعجب کردن: گره تا میتوانی باز کن از کار محتاجان چو بیکاران بناخن گردن خود را مخار اینجا (صائب)، تحریک کردن: با خود مرا بخشم میارای چرخ، گردن مخار ضیغم غضبان را. (قاآنی)
فرهنگ لغت هوشیار