معنی گربه رقصاندن گربه رقصاندن گربه وشتانی بهانه تراشی مانع ایجاد کردن: گربه می رقصانی از جفت و کلک آخر ای مومن، چه شد حق نمک ک (اشرف الدین حسینی نسیم شمال)، کاری را بتاخیر انداختن تعلل کردن مماطله کردن فرهنگ لغت هوشیار