معنی گذر یافتن
- گذر یافتن
- عبور پیدا کردن مجال عبور یافتن: سخن چین و بیدانش و چاره گر نباید که یابند پیشت گذر، تجاوز کردن درگذشتن: زخاور برو تا در باختر زفرمان من کس نیابد گذر، نجات یافتن خلاص شدن: چنین داد پاسخ ستاره شمر که از چرخ گردون که یابد گذر ک