معنی گذر آوردن گذر آوردن گذشتن عبور کردن: یا فلک آنجا گذر آورده بود سبزه به بیجاده گرو کرده بود. (نظامی)گذشتن عبور کردن: یا فلک آنجا گذر آورده بود سبزه به بیجاده گرو کرده بود. (نظامی) فرهنگ لغت هوشیار