جدول جو
جدول جو
Ads

معنی گذار آمدن

گذار آمدن
عبور کردن گذشتن، کارگر شدن (سلاح) موثر افتادن: نه تیر و نه نیزه گذار آیدش برو هیچ زخمی نه کار آیدش. گذار آوردن (آردن)، عبور کردن گذشتن: عماری دار لیلی را که عهد ماه در حکم است خدایا، در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار