معنی گامزن گامزن قدم زننده رونده: بود القصه رهی بی گرد و گل من در آن ره گامزن آسوده دل. (جامی)، تندرو تیز رفتار سریع السیر (ستور و غیره) : یکی اسپ باید مرا گامزن سم او زپولاد خاراشکن فرهنگ لغت هوشیار