معنی کهنه سواری کهنه سواری آزمودگی در سواری، کهنه کاری در جنگ، (زورخانه) مرشدی زورخانه تعلیم کشتی گیری و ورزش باستانی: با خلق جهان کشتی همت شودم پاک گر مشعل دولت کندم کهنه سواری. (محسن تاثیر) فرهنگ لغت هوشیار