معنی کندو کو کردن کندو کو کردن تفحص کردن تجسس کردن: نگاهش تو شاخ و برگ کنار کند و کو میکرد، سعی کردن کوشیدن تفحص کردن تجسس کردن: نگاهش تو شاخ و برگ کنار کند و کو میکرد، سعی کردن کوشیدن فرهنگ لغت هوشیار