معنی کنجکاو شدن کنجکاو شدن متفحص شدن دقیق گشتن: من چون خیلی چیز های راست و دروغ راجع به بدرفتاری آلمانیها شنیده بودم کنجکاو شدم فرهنگ لغت هوشیار