جدول جو
جدول جو

معنی کنب

کنب
پینگی پینه بستگی: در دست یا پا کنف بنگرید به کنف شاهدانه، کنف، ریسمانی که از کنب سازند: بولهب با زن به پیشت میرود ای ناصبی بنگر آنک زنشرا در گردن افکنده کنب. (ناصر خسرو)، بنگ ورق الخیال. نوعی خیار شنبر خیار خیار چنبر: کدک کشک نهاده است و تغار دوراغ قدحی کرده پر از کنگر و کنبی خوشخوار. (بسحاق اطعمه)، طناب پوسته کتان
فرهنگ لغت هوشیار