معنی کم طاقت کم طاقت کم تاو کم تاب آنکه تاب و توان و طاقتش اندک باشد، (آهو که مادر بود و دل کم طاقت تری داشت)کم تاو کم تاب آنکه تاب و توان و طاقتش اندک باشد، (آهو که مادر بود و دل کم طاقت تری داشت) فرهنگ لغت هوشیار