جدول جو
جدول جو

معنی کلوخ

کلوخ
گل خشک شده: (آن کس که بیند روی تو مجنون نگردد کو بکو سنگ و کلوخی باشد او او را چرا خواهم بلا ک) (دیوان کبیر)، لختها دیوار افتاده و خاک بر هم چسبیده سخت شده، خشت پاره (خام و پخته)، شخص خشک طبیعت و بی همت. یا کلوخ راه. کلوخی که در راه مردم افتاده باشد، مانع حایل. یا کلوخ بر لب زدن (مالیدن)، مخفی داشتن امری پنهان داشتن مطلبی را: (لبش تر بود از می خوردن شب کلوخ خشک را مالیده بر لب)، (جامی) یا کلوخ در آب افکندن، خواهان فتنه و جنگ و آشوب شدن
تصویری از کلوخ
تصویر کلوخ
فرهنگ لغت هوشیار