معنی کامل مرد کامل مرد پخته مرد میانسال مردی که سنی معتنی به از او گذشته بزاد بر آمده: (آنجا نماینده داد ستان کامل مردی که عینک دودی بچشم داشت دستها را به پشت زده... قدم میزد) تصویر کامل مرد فرهنگ لغت هوشیار