معنی کافور باری - فرهنگ لغت هوشیار
معنی کافور باری
- کافور باری
- باریدن کافور ریختن کافور، سردی بسیار، خوشبویی بسیار: (بخور انگیز شد عود قماری هوا میکرد خوا کافور باری) (نظامی)، برف باری باریدن کافور ریختن کافور، سردی بسیار، خوشبویی بسیار: (بخور انگیز شد عود قماری هوا میکرد خوا کافور باری) (نظامی)، برف باری
تصویر کافور باری
فرهنگ لغت هوشیار