معنی کار فرموده کار فرموده کسی که او را بکاری وا داشته باشند آنکه او را دستور کاری داده باشندکسی که او را بکاری وا داشته باشند آنکه او را دستور کاری داده باشند فرهنگ لغت هوشیار