معنی قلبگه قلبگه دل لشکر میانه لشکر میان وسط، جایی که قلب لشکر آن را اشغال کند: بیامد فرامرز پیش سپاه بزد خویشتن تیز بر قلبگاهدل لشکر میانه لشکر میان وسط، جایی که قلب لشکر آن را اشغال کند: بیامد فرامرز پیش سپاه بزد خویشتن تیز بر قلبگاه فرهنگ لغت هوشیار