معنی قفش قفش پارسی تازی گشته کفش سخت خوردن، بسیارگادن، زدن با شمشیر یا چوبدستی، شادمانی، فراهم آوردن دزدان، بیم دهندگان مردم پست، دزد فرهنگ لغت هوشیار