جدول جو
جدول جو

معنی قط زدن

قط زدن
خامه تراشیدن کلک تراشیدن خامه تیزکردن بریدن سر قلم به پهنا تا نیک نویسد: نویسم چون بسوی یار از حال درون نامه بدندان قط زنم انگشت و بنویسم بخون نامه. چاقویی کوچک که معمولا در قلمدان گذارند و سر قلمهای معینی را با آن قط زنند قلمتراش: زخمی که بر یار بر دل اغیار می زند چون قط زن آید آن همه بر استخوان من. (طاهر وحید)
فرهنگ لغت هوشیار