معنی قشیش قشیش خش خش آوای سایش، فراهم، پراکنده از واژگان دوپهلو، خراشیده، تراشه خش خش آوای سایش، فراهم، پراکنده از واژگان دوپهلو، خراشیده، تراشه تصویر قشیش فرهنگ لغت هوشیار