جدول جو
جدول جو

معنی فضولی کردن

فضولی کردن
بر سری کردن ابلوکی کردن بی جهت در کار دیگران مداخله کردن: (سلطان) مثال داد که آن دانشمند (که نگذاشته بود فردوسی را در گورستان مسلمانان دفن کنند) از طبران برود بدین فضولی که کرده است و خانمان بگذارد
تصویری از فضولی کردن
تصویر فضولی کردن
فرهنگ لغت هوشیار