معنی فز فز فرز: مرد، گوساله دشتی، باز گشتن، روی گردانیدن، جدا شدن، برکندن، نا آرام کردن فرز: مرد، گوساله دشتی، باز گشتن، روی گردانیدن، جدا شدن، برکندن، نا آرام کردن فرهنگ لغت هوشیار