معنی فرو خوردن فرو خوردن بلعیدن بحلق فرو بردن، تحمل کردن، یا فرو خوردن خشم (غیظ) خودداری کردن از اظهار آن کظم غیظبلعیدن بحلق فرو بردن، تحمل کردن، یا فرو خوردن خشم (غیظ) خودداری کردن از اظهار آن کظم غیظ فرهنگ لغت هوشیار