جدول جو
جدول جو

معنی فرو باریدن

فرو باریدن
ریختن: باران گلوله بر سر ایشان فرو بارید. یا فرو باریدن گوهر (گهر)، گوهر نثار کردن، خون گریستن
فرهنگ لغت هوشیار