جدول جو
جدول جو

معنی فت

فت
ریز ریز کردن، شکافتن سنگ را، در هم شکسته خرد، پراکند فراوان یا فت و فراوان. بسیار بسیار زیاد: میوه در آنجا فت و فراوانست
فرهنگ لغت هوشیار