جدول جو
جدول جو

معنی فارسی بریدن

فارسی بریدن
چون قطعه چوب مکعب مستطیلی را از طرف سر به بطری ببرند که زاویه دو سطح مجاور مکعب از حالت قایمه به حالت حاده در آید این عمل را فارسی بریدن یا فارسی کردن گویند
فرهنگ لغت هوشیار