معنی غول
- غول
- یغام بغامه بافته پندار که آدمی را بفریبد و به گمراهی کشاند غول به آرش های شوغا آغل گوش و غولی که بر گردن ستور خرمن کوب می نهند و دست و بازو پارسی استیغام بغامه بافته پندار که آدمی را بفریبد و به گمراهی کشاند غول به آرش های شوغا آغل گوش و غولی که بر گردن ستور خرمن کوب می نهند و دست و بازو پارسی است
فرهنگ لغت هوشیار