جدول جو
جدول جو

معنی عیب گستردن

عیب گستردن
خطاها و گناهان کسی را فاش کردن
تصویری از عیب گستردن
تصویر عیب گستردن
فرهنگ لغت هوشیار

واژه‌های مرتبط با عیب گستردن

عیب گستردن

عیب گستردن
خطاها و گناهان کسی رافاش کردن. (فرهنگ فارسی معین). شایع و منتشر کردن معایب. پخش کردن و برملا ساختن آهو و عیب:
در بسته به روی خود ز مردم
تا عیب نگسترند ما را.
سعدی
لغت نامه دهخدا