جدول جو
جدول جو

معنی عیار پیشه

عیار پیشه
پارسی است ایار پیشه جوانمرد یاریگر کسی که عمل او حیله بازی و مکاری بود، جوانمرد فتی
فرهنگ لغت هوشیار

واژه‌های مرتبط با عیار پیشه

عیارپیشه

عیارپیشه
کسی که عمل او حیله بازی و مکاری بود. (ناظم الاطباء) :
عیارپیشه جوانی زناگری دزدی
همی کشیدش هر روز رشته در سوفار.
سوزنی.
مستقبل را از همه یعقوب بن اللیث الصفار بود در اصل فرومایۀ عیارپیشه بود. (تاریخ طبرستان) ، جوانمرد و فتی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به عیار و عیاری شود
لغت نامه دهخدا

عیار پیشگی

عیار پیشگی
پارسی است ایار پیشگی جوانمردی عمل و شغل عیار پیشه
عیار پیشگی
فرهنگ لغت هوشیار