معنی عصل
- عصل
- کج، کژ دم، روده سخت شدن استوار شدن: چیزی، خمیدگی یافتن خمیده شدن، به سختی کج شدن، کژی دندان، کژی ساگ، روده، خمیدگی کجی در چیزی، خر زهره از گیاهان، گل خرمنی (گل معین التجاری)کج، کژ دم، روده سخت شدن استوار شدن: چیزی، خمیدگی یافتن خمیده شدن، به سختی کج شدن، کژی دندان، کژی ساگ، روده، خمیدگی کجی در چیزی، خر زهره از گیاهان، گل خرمنی (گل معین التجاری)
فرهنگ لغت هوشیار