معنی طشت
- طشت
- پارسی تازی گشته تشت تشت، یکی از آلات موسیقی. یا طشت بلند. آسمان. یا طشت نه سوراخ. یکی از لوازم آتشگاه. یا طشت و خایه. تشت و خایه. یا طشت کسی از بام افتادن، راز وی فاش شدن رسوا شدن اوپارسی تازی گشته تشت تشت، یکی از آلات موسیقی. یا طشت بلند. آسمان. یا طشت نه سوراخ. یکی از لوازم آتشگاه. یا طشت و خایه. تشت و خایه. یا طشت کسی از بام افتادن، راز وی فاش شدن رسوا شدن او
فرهنگ لغت هوشیار