جدول جو
جدول جو
Ads

معنی ضرح

ضرح
پوست، پوست ترک خورده، راندن دور کردن، بیهوده گرداندن (بیهوده در پارسی برابر است با باطل تازی) : گواهی کسی را بی ارج گرداندن از ارزش انداختن، لگد زدن: ستور، گور کندن، سنگ ساختن: گور را، دوری و دلتنگی تباهکار، آهنگ دور و دراز، شکافته شدن تباه شدن
فرهنگ لغت هوشیار