جدول جو
جدول جو
Ads

معنی صداع کردن

صداع کردن
دردسر آوردن مزاحمت ایجاد کردن به سبب بانگ و فریاد. یا صداع شقی. درد نیمه سر درد یک طرف جمجمه
فرهنگ لغت هوشیار