بیابان نورد، بیابان گرد، ویژگی اسب رونده و تیزتک که بیابان ها را در هم نوردد، برای مِثال هم از تازی اسپان صحرانورد / هم از تیغ چون آب زهر آب خَورد (نظامی۵ - ۸۷۶)
بیابان نورد. تندرو. تیزتک: صحرانوردی، کوه پیکری، زمین هیکلی، ابررفتاری (اسب). (سندبادنامه ص 251). هم از تازی اسبان صحرانورد هم از تیغ چون آب زهرآبخورد. نظامی. نشست از برخنگ صحرانورد همی داشت دیده به آن آبخورد. نظامی. من و چند سالوک صحرانورد برفتیم قاصد بدیدار مرد. سعدی