معنی صح
- صح
- درست است: درمیان صالحان یک اصلحی است بر سر توقیعش از سلطان صحی است. (مثنوی)، تصدیق امضا. توضیح صح بفتح صاد و حاء مشدد که بمعنی امضا و تصدیق استعمال میشود چنانکه گویند: فلان کس بمعامله مزبور صح گذاشت. فعل ماضی یصح است و از صح ذلک وامثال آن مخفف شده است. و اینکه اغلب آنرا بشکل صحه بر وزن عده مینویسند درست نیست. یا صح ذلک. صحیح است آن: برنامه وقف این ممالک توفیع زده که: صح ذلک. (تحفه العرافین) یا صح گذاشتن، نوشتن کلمه صح، تصدیق کردن امضا کردندرست است: درمیان صالحان یک اصلحی است بر سر توقیعش از سلطان صحی است. (مثنوی)، تصدیق امضا. توضیح صح بفتح صاد و حاء مشدد که بمعنی امضا و تصدیق استعمال میشود چنانکه گویند: فلان کس بمعامله مزبور صح گذاشت. فعل ماضی یصح است و از صح ذلک وامثال آن مخفف شده است. و اینکه اغلب آنرا بشکل صحه بر وزن عده مینویسند درست نیست. یا صح ذلک. صحیح است آن: برنامه وقف این ممالک توفیع زده که: صح ذلک. (تحفه العرافین) یا صح گذاشتن، نوشتن کلمه صح، تصدیق کردن امضا کردن
فرهنگ لغت هوشیار