معنی صاف ضمیر صاف ضمیر نیکخواه پاکیزه خوی آن که باطنش پاک باشد صاف درون صاف ضمیر بی آلایشنیکخواه پاکیزه خوی آن که باطنش پاک باشد صاف درون صاف ضمیر بی آلایش فرهنگ لغت هوشیار