جدول جو
جدول جو

معنی صاحب فراست

صاحب فراست
زیرک هوشیار آنکه دارای فراست است با هوش زیرک، دانای فن قیافه قیافه شناس
فرهنگ لغت هوشیار

واژه‌های مرتبط با صاحب فراست

صاحب کرامت

صاحب کرامت
دارای بزرگواری. ارجمند. بزرگوار. بخشنده:
ای صاحب کرامت شکرانۀ سلامت
روزی تفقدی کن درویش بینوا را.
حافظ.
، ولی و عارفی که دارای کرامت باشد. رجوع به کرامت شود
لغت نامه دهخدا

صاحب فراش

صاحب فراش
مریض و بیمار بستری: و او نیز رنجور و صاحب فراش بود. (تاریخ طبرستان). رکن الدین رنجور شد و صاحب فراش گشت و از حرکت عاجز ماند. (جهانگشای جوینی). ناگاه بعد از استحمام عارضه ای بر بدن او بازگشت که در خود گرانی می یافت و صاحب فراش گشت، شوهر، (اصطلاح فقه) در حدیث است: الولد للفراش و للعاهر الحجر، یعنی فرزند ازآن ِ پدر است و زناکار را خیبت و خسران
لغت نامه دهخدا