معنی صاحب جهان
- صاحب جهان
- جهاندار جهاندار پادشاه
واژههای مرتبط با صاحب جهان
صاحب جهان
- صاحب جهان
- جهاندار. پادشاه:
گر این صاحب جهان دلدادۀ تست
شکاری بس شگرف افتادۀ تست.
نظامی.
جهان را به صاحب جهان نور باد
وز این داوری چشم بد دور باد.
نظامی
صاحب قران
- صاحب قران
- آن مولود که وقت افتادن نطفه وی در رحم مادر یا بوقت ولادت او قران عظمی باشد، عظیم الشان، خوش اقبال
صاحب زمان
- صاحب زمان
- صاحب الزمان زماندار پیشوای دوازدهم گروهیان (شیعیان) مهدی بن حسن ع حجتی که عصر و زمان به وجود او قایم است صاحب العصر صاحب الزمان، امام دوازدهم شیعیان
صاحب جمال
- صاحب جمال
- زیبدار خوشگل خوش قیافه زیبا خوشگل
صاحب جلال
- صاحب جلال
- شکوهمند بر نام فرمانروایان کشورهای تازی دارنده جلال دارای شکوه
صاحب جاهی
- صاحب جاهی
- مقام صاحب جاه بلند مرتبگی
صاحب جمال
- صاحب جمال
- خوشگل، زیبا، خوب روی
صاحب جاهی
- صاحب جاهی
- بلندمرتبگی، مقام صاحب جاه،
برای مِثال خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای / دست قدرت نگر و منصب صاحب جاهی (حافظ - ۹۷۴)
صاحب قران
- صاحب قران
- صاحب القران، نیک طالع، خوش اقبال، کسی که در هنگام نطفه بستن یا به دنیا آمدنش، سیاراتی در قِران بوده باشند
