معنی شمایل در فارسی شمایل در فارسی جمع شمال شمیله، سرشت ها (در تازی)، به گونه رمن: درند پیکره پیشوایان دینی و رخساره فتن (در فارسی)، شاخه های نو رستهجمع شمال شمیله، سرشت ها (در تازی)، به گونه رمن: درند پیکره پیشوایان دینی و رخساره فتن (در فارسی)، شاخه های نو رسته فرهنگ لغت هوشیار