جدول جو
جدول جو

معنی شکر فنده

شکر فنده
لغزنده بسر در آینده، اسب سکندری خور
تصویری از شکر فنده
تصویر شکر فنده
فرهنگ لغت هوشیار

واژه‌های مرتبط با شکر فنده

شکرفنده

شکرفنده
لغزنده و به سردرآینده. (از برهان) (از ناظم الاطباء). لغزیدن و بسر درآمدن اسب، در برهان آورده و شکرفیدن را مصدر آن شمرده، هردو بدین معنی خطاست، اصل شکوخ و شکوخیدن است. (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به شکوخیدن شود، اسبی که سکندری خورد. (ناظم الاطباء) (از برهان)
لغت نامه دهخدا

شکم بنده

شکم بنده
شکمخواره پرخور شکم پرست، نوکری که بنان فقط چاکری کند
شکم بنده
فرهنگ لغت هوشیار

شکم بنده

شکم بنده
شکم پرست، شکم خواره، پرخور، برای مِثال شکمْ بندِ دست است و زنجیر پای / شکم بنده نادر پرستد خدای (سعدی۱ - ۱۴۷)
شکم بنده
فرهنگ فارسی عمید

شکم گنده

شکم گنده
کلان شکم، ویژگی آنکه شکمش بزرگ و برآمده باشد، کنایه از پرخور
شکم گنده
فرهنگ فارسی عمید