معنی شج شج سرشکستن، درنوردیدن، درآمیختن آب ومی را شکستن سر، شکافتن کشتی دریا را سرشکستن، درنوردیدن، درآمیختن آب ومی را شکستن سر، شکافتن کشتی دریا را فرهنگ لغت هوشیار