جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با شپوش

شپوش

شپوش
کلاه و طاقیه و تخفیفه را گویند. (برهان). کلاه و سرپوش. پوشاک سر. (ناظم الاطباء) :
ای روز دو عالم را پوشیده کلاه تو
نامش به چه معنی تو شپوش نهادستی.
سنایی.
، بالاپوش. (برهان) (از ناظم الاطباء) ، لحاف. (برهان) ، پلنگ پوش، ملحفه و ملافه. (ناظم الاطباء). رجوع به شب پوش شود
لغت نامه دهخدا

شاوش

شاوش
دزی گوید که شاوش همان جاویش باشد. (دزی ج 1 ص 317). جاوش. جاویش. چاوش. چاووش. شاویش. رجوع به هر یک از کلمات فوق شود
لغت نامه دهخدا

شنوش

شنوش
شنو. اسم مصدر و مصدر دویم شنیدن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

شپوز

شپوز
به معنی شپره باشد که عربان خفاش گویند. (برهان). به معنی شپ یوز است که شب پره باشد. (انجمن آرا). شبپره. خفاش. (ناظم الاطباء). شب بوزه. (حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا

شپور

شپور
قسمی از ماهی دریایی که در فصل بهار در رودخانه ها داخل میگردد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

شغوش

شغوش
شغوشی. گندم بلایه آمیخته با شلیم. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). گندمی پست آمیخته به گال بنگ، و اصمعی گوید شغوش فارسی معرب است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا