نرم رفتن حرارت سوزش تاب، سوزشی که از درد جسمی یا روحی حاصل آید التهاب. یا سوز و گداز. شور و اشتیاق بسیار که غم افزا و گدازنده باشد، یکی از گوشه های همایون، داغ کی، اضطراب آشفتگی خاطر، کینه رشک، عشق محبت، اشعاری که در رثای کسی گویند مرثیه، در ترکیبات به معنی سوزنده آید جهان سوز خانمانسوز عالم سوز نرم رفتن حرارت سوزش تاب، سوزشی که از درد جسمی یا روحی حاصل آید التهاب. یا سوز و گداز. شور و اشتیاق بسیار که غم افزا و گدازنده باشد، یکی از گوشه های همایون، داغ کی، اضطراب آشفتگی خاطر، کینه رشک، عشق محبت، اشعاری که در رثای کسی گویند مرثیه، در ترکیبات به معنی سوزنده آید جهان سوز خانمانسوز عالم سوز