جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سنجفر

سنجفر

سنجفر
زنجفر. (الفاظ الادویه) (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به سنجرف، شنجرف، سنگرف و شنگرف شود
لغت نامه دهخدا

زنجفر

زنجفر
شَنگَرف، یکی از انواع سنگ های معدن جیوه که در معادن به صورت توده یا رشته و رگه پیدا می شود، غبارش سرخ یا قهوه ای رنگ است و در نقاشی به کار می رود، سولفور جیوه، اکسید سرخ سرب، زَنجَرف، شَنجَرف
زنجفر
فرهنگ فارسی عمید

زنجفر

زنجفر
زنجرف است معرب شنگرف. (منتهی الارب) (آنندراج). مأخوذ از فارسی شنگرف. شنجرف. (ناظم الاطباء). از احجار عملی است، از زیبق و زرنیخ و کبریت سازند. (نزهه القلوب). به فارسی شنگرف نامند. معدنی او از معدن جیوه و طلا و مس بهم می رسد و بعضی او را کبریت احمر دانسته اند و مصنوع او از زیبق و کبریت است... و از جملۀ سموم قتاله است و رادع اورام حاره و قابض تر از شادنج و قاطع نزف الدم... (تحفۀ حکیم مؤمن)... آنچه مخلوق بود به یونانی مینیون گویند و آن حجرالزیبق است و آنچه مصنوع بود به یونانی قیناباری گویند... (اختیارات بدیعی). رجوع به قیناباری، مینیون، ترجمه ابن البیطار ج 1 ص 224، اختیارات بدیعی، تحفۀ حکیم مؤمن، شنجرف، شنگرف و نشوءاللغه ص 94 شود
لغت نامه دهخدا

سنجور

سنجور
معرب سنگور. (مهذب الاسماء). رجوع به سنگور شود
لغت نامه دهخدا

سنجرف

سنجرف
معرب شنگرف. (منتهی الارب) (آنندراج). شنگرف. (دهار). زنجفر. شنجرف. سنجفر. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

سنجار

سنجار
بخش کوهستانی شمال شرقی سوریه که سکنۀ آن کردان یزیدی هستند. نهر خابور آنرا مشروب میسازد وآن جز وی از دیار ربیعه است. (فرهنگ فارسی معین).
- جبل سنجار، کوهی است که کشتی نوح بر آن فرودآمده است. (از معجم البلدان).
- یوم سنجار، از ایام عرب است و مربوط به هجوم تغلب برقیس. (مجمع الامثال میدانی)
لغت نامه دهخدا