جدول جو
جدول جو
Ads

معنی سحت

سحت
کهنه جامه، برده شده دارایی، سجن سرمای سخت از بیخ کندن برکندن، ناروا کرد، بر گرفتن گوشت از استخوان ناروا پلید، پیشه ننگین
فرهنگ لغت هوشیار