جدول جو
جدول جو

معنی سجول

سجول
جمع سجل، دول بزرگ (دول دلو) آبدان های بزرگ چشم پر اشک، بز پر شیر، چشمه پر آب
فرهنگ لغت هوشیار

واژه‌های مرتبط با سجول

سجول

سجول
جَمعِ واژۀ سَجْل، یعنی دلو. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به سجل شود
لغت نامه دهخدا

سجول

سجول
عین سجول، چشمۀ بسیار آب. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). عین سجول، غزیره. هکذا فی النسخ، والصواب عنز سجول کما هو نص العباب. (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا

بجول

بجول
یکی از 7 قطعه استخوان مچ پا که در فاصله بین دو قوزک پا قرار دارد. این استخوان را در تداول عوام استخوان قاب نامند بجل شتالنگ اشتالنگ قاب کعب اشتق
فرهنگ لغت هوشیار