جدول جو
جدول جو

معنی ساکن ساختن

ساکن ساختن
خاموشاندن در دستور، فرو نشاندن، جای دادن مسکن گرفتن جای گزیدن، ایستادن توقف کردن، تسکین یافتن آرام گرفتن، ساکن گردیدن حرف متحرک
فرهنگ لغت هوشیار