معنی ذوحسب ذوحسب صاحب حسب خداوند گوهر نیک. (گویم آنگاه بیارید یکی داروی خواب یاد بادملکی ذوحسبی ذونسبی) (منوچهری) فرهنگ لغت هوشیار