جدول جو
جدول جو

معنی دیگ پختن

دیگ پختن
غذا پختن: من دیگ می پختم مشغول شدم بکار اینان نزدیک دیگ رفت (پسر من) دیگ بیفکند. (ابوالفتح)
فرهنگ لغت هوشیار